سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همانا خدا را بندگانى است که آنان را به نعمتها مخصوص کند ، براى سودهاى بندگان . پس آن نعمتها را در دست آنان وا مى‏نهد چندانکه آن را ببخشند ، و چون از بخشش باز ایستند نعمتها را از ایشان بستاند و دیگران را بدان مخصوص گرداند . [نهج البلاغه]
سلام بر ساقی عطشان کربلا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» لبخندهای جبهه

« کاغذ کمپوت »

 

-  نوبت به همرزم بسیجی ما رسید، خبرنگار میکروفن را گرفت جلو دهانش و گفت: «خودتان را معرفی کنید و اگر خاطره ای، پیامی، حرفی دارید بفرمایید.».
او بدون مقدمه و بی معرفی صدایش را بلند کرد و گفت: «شما را به خدا بگویید این کاغذ دور کمپوت ها را از قوطی جدا نکنند، آخر ما نباید بدانیم چه می خوریم؟ آلبالو می خواهیم، رب گوجه فرنگی در می آید. رب گوجه فرنگی می خواهیم، کمپوت گلابی است. آخر ما چه خاکی به سرمان بریزیم. به این امت شهید پرور بگویید شما که می فرستید، درست بفرستید. این قدر ما را حرص و جوش ندهید.».
خبرنگار همین طور هاج و واج فقط نگاه می کرد.

 

« آبروی ما رو بردین! »

مقر آموزش نظامی بودیم!بعد از عملیات کربلای پنج، جغله‌های جهادو بردن برای آموزش نظامی.
گفتند: لازمه. چهارمین شب آموزشی بود. گفته بودند که امشب، شب سختی داریم. شاممونو خوردیم. کفشامونو گذاشتیم زیر پتوها و به کیف خوابیدیم. ساعت دو نصف شب بود که پاسدارا با یه سر و صدای عجیب و غریبی ریختند داخل سالن. هر چه گاز اشک‌آور داشتند زدند و هر چه تیر مشقی بود شلیک کردند؛ اما کسی ککش هم نگزید.
این قدر گلوله‌ی خمپاره و کاتیوشا دورمون خورده بود که چشم و دلمون از این چیزها پر شده بود. دیدند فایده‌ای نداره، شروع کردند به داد زدن: «برادر بلند شو! پاشو!، فایده‌ای نکرد. حسابی عصبانی شدند و افتادند به جون بچه‌ها. شروع کردند بچه‌ها رو زدن و از تخت انداختنشون پایین و هلشان دادن بیرون. منصور داد زد: «چرا می‌زنید؟! چرا هل می‌دید؟!»
یکی‌شون داد زد: «خب! بروید بیرون! آبرومونو بردید. یعنی اومدین آموزش نظامی!!». هنوز حرفش تموم نشده بود که بچه‌ها از خنده ریسه رفتند و ولو شدند وسط سالن. یکی از پاسدارا، رو به دیگران کرد، در حالی که می‌خندید گفت: «فایده‌ای نداره، بریم. اینا آدم بشو نیستند». و آن‌ها رفتند و ما تا صبح خندیدم.

منبع :مجموعه خاطرات طنزدفاع مقدس(1)
راوی : محسن صالحی حاجی آبادی
« جنگ جنگ تا پیروزی »

شنیده اید می گویند عدو شود سبب خیر؟ ما تازه دیروز معنی آنرا فهمیدیم. دیروز عصر که با خمپاره سنگر تدارکات را زدند. نمی دانید تدارکاتچی بیچاره چه حالی داشت، باید بودید و با چشمان خودتان می دیدید. دار و ندارش پخش شده بود روی زمین، کمپوت، کنسرو، هر چه که تصورش را بکنید، همه آنچه احتکار کرده بود! انگار مال بابایش بود. بچه ها مثل مغولها هجوم بردند، هر کس دو تا، چهارتا کمپوت زده بود زیر بغلش و می گریخت و بعضی همانجا نشسته بودند و می خوردند. طاقت اینکه آنرا به سنگر ببرند نداشتند، دو لپی می خوردند و شعار می دادند: جنگ جنگ تا پیروزی، صدام بزن، صدام بزن جای دیروزی!

 

از کتاب فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی

 

« ضد هوایی »

مسئول آموزش و پروش استان به منطقه آمده بود. بین دو نماز امام جماعت رفت منبر، آن هم چه منبری! از مشرق وارد شد از مغرب در آمد، فرمانده ردان که با طولانی شدن سخنرانی حاج آقا تمام برنامه هایش به هم می ریخت، رفت پشت پدافند 57 و شروع کرد رو به آسمان شلیک کردن و داد و فریاد: هواپیما هواپیما! همه متفرق شدیم و جلوتر از همه روحانی مقر، بعد معلوم شد شوخی کرده و دشمنی در کار نبوده است. اما برای ادامه بحث دیگر دیر شده بود.

 

« نیمه سر »

نزدیک ظهر بود حسین آمد تا موهایش را کوتاه کنم. من هم وسایل اصلاح را برداشتم و آماده شدم.
به نیمه های سرش رسیده بودم که خبر آوردند به تنگه حمله کردند . حسین با همون کله نیمه کاره بلند شد شروع کرد به دویدن و گفت: زود باشید بچه ها باید به این نامردها یک درس حسابی بدیم.
از موهای سرش یادش رفته بود!
شهید حسین دهنوی

 

ادامه دارد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سقا ( چهارشنبه 90/6/23 :: ساعت 9:0 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

«ایران در راه کمک رسانی به غزه تنهاست»
میهمانی ای است به صرف نور
تصاویری از حرم امام رضا علیه السلام
از زیباترین لحظات
دل نوشته ای برای کربلا
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 7
>> بازدید دیروز: 10
>> مجموع بازدیدها: 105408
» درباره من

سلام بر ساقی عطشان کربلا
سقا
ظاهر و باطن همشو که گفتم

» آرشیو مطالب
شهریور 90
خرداد 90
اردیبهشت 90
فروردین 90
فروردین 87
بهمن 86
دی 86
آبان 86
مهر 86
شهریور 86
مرداد 86

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
هم نفس
شب و تنهایی عشق
BABAK 1992
آوای قلبها...
سفیر دوستی
تنهایی......!!!!!!
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
منطقه آزاد
رازهای موفقیت زندگی
من.تو.خدا
روشن تر از خاموشی
بابای آسمانی...
مهاجر
♫جیغ بنفش در ساعت 25♫
مردود
گروه اینترنتی جرقه داتکو
شاه تور
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
هر چی تو دوست داری
آقا رضا
اصولی رایانه
کلبه ی عشق
نبض شاه تور
تینا
ستاره سهیل
مذهب عشق
*غدیر چشمه همیشه جاری*
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
جیگر نامه
رادیو جیــــــــــــــــــبی
سه ثانیه سکوت
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
حاج آقا مسئلةٌ
عشق ممنوعه و دلتنگی
هر چی بخوای
خادمین کهف الشهداء
فروشگاه اینترنتی نشریه ی دوستی شعبه یک
عشق نردبانی برای لمس رویا ها
آریایی
روانشناسی جالب
تک شاخ
آخرین منجی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
shima love
بازیها و سرگرمیهای حادثه ای و فکری، ورزشی رایانه ای
ترویج ازدواج موقت برای جلوگیری از گناه جوانان
جوک و خنده

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


















































































» طراح قالب