سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش دو گونه است : دانش در دل که دانشی سودمند است و دانش بر زبان که حجّت خدا بر بندگانش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
سلام بر ساقی عطشان کربلا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» لطف حق

لطف حق از شاعر معاصر پروین اعتصامی است که در آن به بزرگی و مهر و عطوفت بی نهایت خداوند عزوجل پرداخته است
من هر وقت دلم از این دنیا و آدم هاش میگیره یه سری به دیوان پروین و این شعر میزنم میخونمش با این کار دلم آروم میگیره

چون یادم میاره که خدا چقدر مهربون و بزرگه و ما رو هیچ وقت فراموش نخواهد کرد حتی اگر از بدترین ها باشیم
این شعر تجلی صفات رحمان و رحیم خداست حتما بخونیدشتبسم

و فاتحه ای هم نثار روح پروین اعتصامی کنید

 

لطف حق



مادر موسی چو موسی را به نیل------------- در فکند از گفته رب جلیل
خود زساحل کرد با حسرت نگاه--------------- گفت کای فرزند خورد بی گناه
گر فراموشت کند لطف خدای----------------- چون رهی زین کشتی بی ناخدای
گر نیادت ایزد پاکت به یاد------- ----------------آب خاکت را دهد ناگه بباد
وحی آمد کین چه فکر باطل است------------ رهرو ما اینک اندر منزل است
پرده شک را بر انداز از میان-------------------- تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را آنداختی-------------------- --دست حق را دیدی و نشناختی
در تو تنها عشق و مهر مادریست-------------- شیوه ما عدل و بنده پر وریست
نیست بازی کار حق خود را مباز----------------- آنچه بردیم از تو باز آریم باز
سطح آب از گاهوارش خوشتر است------------ دایه سیلاب و موجش مادر است
رود ها از خود نه طغیان میکنند---------------- آنچه میگوییم ما آن میکنند
ما به در یا حکم طوفان میدهیم--------------- ما به سیل و موج فرمان میدهیم
نسبت نسیان به ذات حق مده-------------- بار کفر است این به دوش خود منه
به که برگردی به ما بسپاریش--------------- کی تو از ما دوست تر میداریش
نقش هستی نقشی از ایوان ماست------- خاک و باد و آب سرگردان ماست
قطره ای کز جویباری میرود------------------ از پی انجام کاری میرود
ما بسی گمگشته باز آورده ایم-------------- ما بسی بی توشه را پرورده ایم
میهمان ماست هرکس بینواست ------------آشنا با ماست چون بی آشناست
ما بخوانیم ار چه ما را رد کند---------------- عیب پوشیها کنیم ار بد کند
سوزن ما دوخت هرجا هرچه دوخت ---------زاتش ما سوخت هر شمعی که سوخت
کشتی زآسیب موجی هولناک-------------- رفت وقتی سوی غرقاب هلاک
تند بادی کرد سیرش را تباه----------------- روزگار اهل کشتی شد سیاه
طاقتی در لنگر و سکان نماند--------------- قوتی در دست کشتیبان نماند
ناخدایان را کیاست اندکی است----------- ناخدای کشتی امکان یکی است
بند ها را تار و پود از هم گسیخت----------- موج از هرجا که راهی یافت ریخت
هرچه بود از مال و مردم آب برد --------------زان گروه مرده طفلی ماند خرد
طفل مسکین چون کبوتر پر گرفت----------- بحر را چون دامن مادر گرفت
موجش اول وحله چون طومار کرد------------ تند باد اندیشه پیکار کرد
بحر را گفتم دگر طوفان نکن------- ---------این بنای شوق را ویران مکن
در میان مستمندان فرق نیست------------ این غریق خرد بهر غرق نیست
صخره را گفتم مکن با او ستیز------------- قطره را گفتم بدان جانب مریز
امر دادم باد را کان شیر خوار--------------- گیرد از دریا گذارد در کنار
سنگ را گفتم بزیرش نرم شو -------------برف را گفتم که آب گرم شو
صبح را گفتم به رویش خنده کن---------- نور را گفتم دلش را زنده کن
لاله را گفتم که نزدیکش بروی------------ ژاله را گفتم که رخسارش بشوی
خار را گفتم که خلخالش----------------- مکن مار را گفتم که طفلک را مزن
رنج را گفتم که صبرش اندک است-------- اشک را گفتم مکاهش کودک است
گرگ را گفتم تن خردش را مدر ---------------دزد را گفتم گلوبندش مبر
بخت را گفتم جهانداریش ده----------- هوش را گفتم که هوشیاریش ده
تیرگیها را نمودم روشنی ---------------ترسها را جمله کردم ایمنی
ایمنی دیدند و نا ایمن شدند----------- دوستی کردم مرا دشمن شدند
کارها کردند اما پست و زشت---------- ساختند آیینه ها اما زخشت
تاکه خود بشناختند از راه چاه---------- چاه ها کندند مردم را به راه
روشنی ها خواستند اما ز دود---------- قصر ها افراشتند اما به رود
قصه ها گفتند بی اصل و اساس--------- دزدها بگماشتند از بهر پاس
جامها لبریز کردند از فساد--------------- رشته رشتند از دوک عناد
درسها خواندند اما درس عار------------- اسبها راندند اما بی فسار
دیو ها کردند دربان و وکیل -------------در چه محضر محضر حی جلیل
سجده ها کردند بر سنگ و خاک------- در چه معبد معبد یزدان پاک
رهنمون گشتند در تیه ضلال----------- توشه ها بردند از وزر و وبال
از تنور خود پسندی شد بلند----------- شعله کردارهای ناپسند
وارهاندیم آن غرق بی نوا-------------- تا رهید از مرگ شد صید هوا
آخر آن نور تجلی دود شد-------------- آن یتیم بی گنه نمرود شد
رزمجویی کرد با من چون کسی-------- خواست یاری از عقاب و کرکسی
کردمش با مهربانی ها بزرگ شد------- بزرگ و تیره دل تر شد ز گرگ
برق عجب آتش بسی افروخته--------- واز شرار خانمانها سوخته
خواست تا لاف خداوندی زند----------- برج و باروی خدا را بشکند
رای بد زد گشت پست و تیره رای------- سرکشی کرد و فکندیمش زپای
پشه ای را حکم فرمودم که خیز---------- خاکش اندر دیده خود بین بریز
تا نماند باد عجبش در دماغ---------------- تیرگی را نام نگذارد چراغ
ما که دشمن را چنین می پروریم---------- دوستان را از نظر چون میبریم
آنکه با نمرود این احسان کند------------ ظلم کی با موسی عمران کند
این سخن پروین نه از روی هواست------ هرکجا نوری است ز انوار خداست


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سقا ( سه شنبه 90/6/15 :: ساعت 4:6 عصر )
»» یا مهدی

مملکت بی صاحب است ای پادشاه

الله الله پای دولت نه به راه

برف باریده است بر بام جهان

آفتابت تا به کی باشد نهان

پرشد از ظلم و ستم روی زمین

یک نظر بر سوی مظلومان ببین

ای تو فرزندان آدم را پدر

ای یتیمان را بکش دستی به سر

راه حق بستند بر ما بی فرق

راه حق بگشا به ما ای راه حق


مثنوی طاقدیس

آخوند ملّا احمد نراقی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سقا ( سه شنبه 90/6/15 :: ساعت 3:49 عصر )
»» چرا باید بگوییم امام خامنه ای

    *
      غربی‌ها با سه کلیدواژه‌ی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره می‌کردند. شرقی‌ها با دو کلیدواژه‌ی مبارزه‌ی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام پنج کلیدواژه‌ی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند.
    *
      اصل «امامت‌محوری» مهم‌ترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصه‌ی سیاست احیا شد.
    *
      ده سال هر کاری کردیم، یک رسانه‌ی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه می‌گفتند «آیت‌الله خمینی».
    *
      سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانه‌های شما نمی‌گویند امام خمینی؟». خنده‌ای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیف‌اش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمه‌ی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص می‌شود. چون کلمه‌ی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار می‌دهیم. کلمه‌ی "رهبر" به نفع ما و کلمه‌ی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان می‌گوییم "آیت‌الله"، اما "امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور می‌شود امام امت اسلامی که مسلمان‌های دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت.
    *
      یک رسانه‌ی غربی یا شرقی را پیدا نمی‌کنید که گفته باشد «امام خمینی». آن موقع ما امتحان کردیم رسانه‌های غربی آیا می‌پذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام «امام خمینی»؟ می‌خواستیم 60،000 مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند، قبول نکردند!
    *
      شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمه‌ی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمی‌توانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دسته‌جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!
    *
      امامت‌محوری، امّت‌گرایی، عدالت‌گستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود.
    *
      امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبه‌ی اولین نمازجمعه‌ی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمی‌خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشی ایشان "امام" بگوییم». این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما می‌گویی نمی‌خواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشین‌اش نمی‌گوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را می‌خواهم با شما دفن کنم! جمله‌ی دوم‌شان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.
    *
      وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».
    *
      اما کلمه‌ی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدس‌ترین کلمه‌ای که آقای هاشمی در دوران ریاست‌جمهوری‌شان ابداع و به تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمه‌ی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف می‌کنند، اما «توسعه» را صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و صهیونیست‌های عالَم.
    *
      در عرصه‌ی بین‌الملل هم دو کلیدواژه‌ی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهین‌آمیز است! به جایش بگوییم «قدرت‌های جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آن‌ها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرت‌های جهانی» باید با آن‌ها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیب‌پذیر»؛ یعنی آدم‌های بی‌عرضه‌ای که خودشان پذیرای آسیب‌اند!
    *
      پنج کلیدواژه‌ی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژه‌هایی که دشمنان می‌خواستند.
    *
      تا موقعی که کلیدواژه‌های قرآنی امام خمینی –که رأس آن‌ها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصله‌پینه کردن است.
    *
      شما هر لعنی که به ...... بکنید، این قدر جگر دشمنان نمی‌سوزد که بگویید «امام خامنه‌ای».
    *
      مشکلی که هست هم این است که همه می‌گویند «دیگران بگویند ما هم می‌گوییم!». اصولگراها می‌گویند صداوسیما شروع کند، ما هم می‌گوییم! صداوسیما می‌گوید ما که از روحانیون نمی‌توانیم جلو بیفتیم! روحانیون می‌گویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمی‌توانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد می‌گویند وقتی جوانان انقلابی هم نمی‌گویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و...
    *
      بعضی هم می‌گویند نگوییم چون قبلاً کسی (حشمت‌الله طبرزدی) این کار را کرده و سابقه‌ی خوبی ندارد این کار در ذهن مردم! خب خوب‌ها باید پرچمدار این کار شوند که این کار به اسم آن‌ها ثبت شود و آن سابقه پاک شود.
    *
      آیت‌الله سید محمدباقر حکیم پا می‌شود می‌رود نجف. از آن‌جا نامه می‌نویسد به «حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای». یک هفته بعد شهیدش می‌کنند. آن مرد بزرگ می‌فهمد که باید از آن‌جا پیغام دهد «امام خامنه‌ای». سید حسن نصرالله می‌فهمد در سخت‌ترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنه‌ای! ما اینجا نشسته‌ایم و نمی‌گوییم!
    *
      اگر نعمت خدا را قدر ندانیم، می‌فرماید «انّ عذابی لشدید». روز قیامت هم آن‌جا ندا داده می‌شود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون». هی حرف را انداختند از این طرف به آن طرف.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سقا ( سه شنبه 90/6/15 :: ساعت 7:45 صبح )
»» یعنی امشب من هم بخشیده میشم؟

یا مهدی منم دخترک پاییزی باز هم اومدم در خونه ی شما رو می زنم
دلم هوایی شده

آخه کجا برم که منو با بار گناهام بپذیرن جز در خونه ی شما آقا جان؟

خدا خودش میگه صد بار اگر توبه شکستی بازا که اینجا درگه ناامیدی نیست  

پس در خونه ی شما هم باید همین طوری باشه

روم نشد برم به درگاه خدا

از شما میخوام شفاعت کنید آقا

نمی دونم این یک ماهی که روزه گرفتم و عبادت کردم مقبول درگاه حق شده یا نه؟؟؟؟

خدا خیلی بزرگه امشب میخواد خیلی ها رو ببخشه
نمی دونم منم اسمم تو لیست بخشیده شده ها هست یا نه؟؟؟

آقا جان شرمم میشه از خدا بخوام منو ببخشه

آخه من کجا و لطف خدا کجا؟؟؟؟؟؟؟

آه از لحظاتی که خدا منو خواست و من نفهمیدم و غرق در گناه بودم

شاید گنهکاری ما به خاطر این هست که خدا خیلی بزرگه و از همه مهمتر پوشاننده ی گناهای منه؟

و ما به امید بخشش اون بدون واهمه گناه می کنیم

یا ستارالعیوب منو ببخش

منو ببخش............




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سقا ( سه شنبه 90/6/8 :: ساعت 11:56 عصر )
»» جملات زیبا از بزرگان

قلب شما در سکوت و آرامش ، به اسرار روزها و شبها شناخت می یابد ولی گوشهایتان در حسرت و آرزویند که آوای چنین شناختی را که بر قلبهایتان فرود می آید ، بشنوند . جبران خلیل جبران


آنانیکه همیشه در آرامش هستند لاابالی ترین آدمهایند . ارد بزرگ


لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران ، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم . نادر شاه افشار


بجاست دوستی بخواهی که به روزهایت تلاش و به شبهایت آرامش بخشد. جبران خلیل جبران


ما باید طبیعت را به چشم مادرمان بنگریم و با آرامش خودمان را به او تسلیم کنیم تا بتوانیم خیلی راحت احساس کنیم که به جهان باز می گردیم همانطور که همه موجودات دیگر باز می گردند. همه ما در حقیقت جزء جدایی ناپذیر این کلیم. طغیان عبث است، ما باید خودمان را به این جریان بزرگ واگذاریم . هرمان هسه


آرامش اگر همیشگی باشد سستی و پلشتی در پی دارد . ارد بزرگ


از قضاوت کردن دست بکش تا آرامش را تجربه کنی. دیپاک چوپرا


ما در بین کسانی که با ما هم عقیده اند، احساس آرامش داریم، ولی وقتی بزرگ می شویم که بین کسانی باشیم که با ما هم عقیده نباشند. فرانک


تنها آرامش و سکوت سرچشمه‌ی نیروی لایزال است. داستایوفسکی


اندیشه برتر در روزهای توفانی و آشوب و در همان حال خموشی و آرامش ، توانایی برتر خویش را از دست نمی دهد.  ارد بزرگ


آرامش گهواره ای ست بر دامن خاک و سنگ پله هایی به جانب افلاک . جبران خلیل جبران


به زیبائی بیاندیش ، نه برای انگیزش ، که در جهت تعالی . زیبائی به هر جا آرامش می آورد ، چه دست ساز انسان چه طبیعی. پاول ویلسون


وقتی انسان آرامش را در خود نیابد ، جستجوی آن در جای دیگر کار بیهوده ای است.لارو شفوکو


آرامش،زن دل‌انگیزی است که در نزدیکی دانایی منزل دارد. اپیکارموس


جایی که شمشیر است آرامش نیست .  ارد بزرگ


دانش امروز  فر بسیاری در پی داشته ، اما  نیروی جاری سازی آرامش به روان ما را ندارد . امنیت را  بزرگان خردمند به ما می بخشند .  ارد بزرگ


آرامش مدام نیز کسل کننده است. گاهی طوفان هم لازم است . فردریش نیچه


می گویند رسیدن به آرامش هدف است باید گفت آرامش تختگاه نوک کوه است آیا کوهنورد همیشه بر آن خواهد ماند ؟ بیشتر زمان زندگی او در پایه و دامنه کوه می گذرد به امید رسیدن به آرامشی اندک و دوباره نهیب دل و دلدادگی به فرازی دیگر . ارد بزرگ



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سقا ( جمعه 90/3/20 :: ساعت 7:33 عصر )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

«ایران در راه کمک رسانی به غزه تنهاست»
میهمانی ای است به صرف نور
تصاویری از حرم امام رضا علیه السلام
از زیباترین لحظات
دل نوشته ای برای کربلا
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 20
>> بازدید دیروز: 11
>> مجموع بازدیدها: 105469
» درباره من

سلام بر ساقی عطشان کربلا
سقا
ظاهر و باطن همشو که گفتم

» آرشیو مطالب
شهریور 90
خرداد 90
اردیبهشت 90
فروردین 90
فروردین 87
بهمن 86
دی 86
آبان 86
مهر 86
شهریور 86
مرداد 86

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
هم نفس
شب و تنهایی عشق
BABAK 1992
آوای قلبها...
سفیر دوستی
تنهایی......!!!!!!
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
منطقه آزاد
رازهای موفقیت زندگی
من.تو.خدا
روشن تر از خاموشی
بابای آسمانی...
مهاجر
♫جیغ بنفش در ساعت 25♫
مردود
گروه اینترنتی جرقه داتکو
شاه تور
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
هر چی تو دوست داری
آقا رضا
اصولی رایانه
کلبه ی عشق
نبض شاه تور
تینا
ستاره سهیل
مذهب عشق
*غدیر چشمه همیشه جاری*
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
جیگر نامه
رادیو جیــــــــــــــــــبی
سه ثانیه سکوت
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
حاج آقا مسئلةٌ
عشق ممنوعه و دلتنگی
هر چی بخوای
خادمین کهف الشهداء
فروشگاه اینترنتی نشریه ی دوستی شعبه یک
عشق نردبانی برای لمس رویا ها
آریایی
روانشناسی جالب
تک شاخ
آخرین منجی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
shima love
بازیها و سرگرمیهای حادثه ای و فکری، ورزشی رایانه ای
ترویج ازدواج موقت برای جلوگیری از گناه جوانان
جوک و خنده

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


















































































» طراح قالب