قرار بود روز بعد یک نفر از طرف ستاد اعزام به جبهه در محل درباره ام تحقیق
کند.شهرمان کوچک بود و همه از جیک وپیک هم خبر داشتند . نمی دانم این
تحقیق و سوال و جواب دیگر چه بود
که آتشش دامن مرا گرفته بود.با هزار مکافات وسختی توانسته بودم ثبت نام
کنم بعد نوبت مراسم جوابگویی به سوالات شرعی و سیاسی شد .از نماز وحشت تا
انواع وضوع غسل پرسیدند من بدبخت که
رساله امام رو سه بار کلمه به کلمه خونده بودم با مصیبت جوابشان را داده
بودم.حالا مونده بود بیایند تو محل پرس وجو کنند که آدم درست و حسابی هستم
یا نه . از یکی از بچه ها که اونجا